کیا میان اصفهان؟؟؟؟؟؟

[t3r!p3000]

افشین جان آقا هادی که تو مسابقات شرکت نکرده بود که بهش اخطار بدم !!!

بیگ بنگ جان من نمی دونم کدوم عکس مال کیه و در ضمن از سنسورها عکس نگرفتم و خودت بذار دیگه !!!

[koorosh.k]

اختیار داری!
اصلا اون ربات آقا هادی بود!
من چی کاره بودم!
برو تو سایت رعد کاپ ببین
وابستگی هم شرکت آقا هادی بود!
کارت و ... هم داشتن
قرار بود خودشونم بیان که نیومدن...


حالا برو بهشون اخطار بده!

[t3r!p3000]

هنوز یه هفته نگذشته که اخطار بدم !!

[HENAS]

سلام بر همه
ما هم برگشتیم
حال و احوال شما !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من از بچه های ایرانویچ فقط تونستم امیر 00 و علی رو ببینم ( و از این بابت از بقیه معذرت میخام)
ما هم تو مسیریاب ساده و هم ویژه رفتیم دور آخر
دور آخر ویژه به خاطر منبع تغذیه و سوختن یکی از سنسورامون (سنسور حساس گوشه که تو سرعت تاثیر داشت) و .... نتونستیم کاری کنیم
توی مسیریاب ساده هفتم شدیم
همه این مشکلات و از چش این رعدکاپیا میدونم
کجای مسابقاتی که تا حالا برگزار شده این قانون بوده که هر تیم موظفه که از همون منبعی که در مرحله مقدماتی استفاده کرده تو فینالم استفاده کنه؟؟؟؟؟
اگه از باتری استفاده میکردیم (توی مسیریاب ساده شانس داشتیم) مطمئنا ...

[bIGBANG]

سلام بر همه
ما هم برگشتیم
حال و احوال شما !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من از بچه های ایرانویچ فقط تونستم امیر 00 و علی رو ببینم ( و از این بابت از بقیه معذرت میخام)

من که چهار تا HENASپوش دیدم
با اسم و سال تولد پشت پیراهن هاشون

شما یکی چهار تایین
یا چهار تاییتون یکی هستین؟؟؟

[HENAS]

چهارتا نه و 3تا
2 تامون رقم گذاشته بود و یکیمون یه چیز دیگه که اون من بودم
هر 3 تامون یکی هستیم و هر کدوممون 3نفر

[mehrdadgh]

سلام
تریپ مسابقه چی طور شد ؟ توضیح بده !

بیگ بنگ و شیطونک شما چی طور ؟
بعد دیگه کیا بودن ؟ ( من نمیشناسمشون )

[bIGBANG]

چهارتا نه و 3تا
2 تامون رقم گذاشته بود و یکیمون یه چیز دیگه که اون من بودم
هر 3 تامون یکی هستیم و هر کدوممون 3نفر

آها پس فهمیدم کدوم بودی
چون دوتا سن داشتن
یکی هم کارت شناساییش را برعکس انداخته بود پشت سرش اون یکی شما بودی

بیگ بنگ و شیطونک شما چی طور ؟
بعد دیگه کیا بودن ؟ ( من نمیشناسمشون )

سلام مهندس
شما چرا نیومدی مسابقات؟؟؟
امیر کبیر که بودین!!!
سطح مسابقاتش همچین خوب نبود ....بدک نبود!!!
اما به شیر تو شیری امیرکبیر نبود

ما زباتمون قاط زد
ربات مهندس تریپ به کرنومتر داور حساسیت داشت
وقتی تست میزدن کل مسیر را میرفت وقتی نوبت زمانگیریشون میشد رباته قاطی میکرد

ربات مهدی 20 هو دقیقه 90 گیر کرد قبلش مثله بجه آدم میرفت!!!!!

از بقیه هم خبر ندارم!!

[t3r!p3000]

سلام

هنوز که کسی عکس از رباتش نذاشته !
منتظرم !

من خودم فردا عکس هاش دستم می رسه و واستون می ذارم !!


بریم یکم سراغ حاشیه ها !!

1- یه قول بچه ها شنیده بودیم اصفهان جاذبه های توریسیتی زیاد داره ولی تازه فهمیدیم جاذبه های توریستیش چیه ؟
تو سه روز 9 تا دعوا دیدم !


2- راننده به خاطر دو تا بلیط با یاور گلاویز شده بود ( تو فلکه تهران ) و به پلیس زنگ زد ( زندان به خاطر دو تا بلیط ) و نکته جالب اینجاست بچه ها ( 9 نفر بودیم ) از موقیعت سو استفاده کردن و بدون بلیط پیاده شدن ( یعنی راننده به خاطر دو تا بلیط 18 تا بلیط رو از دست داد ) , و فکر کنم اگه پلیس زود میرسید یه عنوان جانی و مخل امنیت ما رو می گرفت ! ( وقتی به خاطر دو تا بلیط یه پلیس زنگ می زنن 18 تا بلیط فکر کنین چی بشه ) !!


3- نمی دونم چرا یه اتوبوس واحد وسط راه ما رو یهو پیاده کرد !!
فکر کنم کلا راننده های واحد اصفهان درگیری دارن !!!!


4- من آخرش تونستم یکم اصفهانی یاد بگیرم و روزهای آخر پیشرفتم خیلی بودش !
( اس ام اس های روزهای آخرم این قضیه رو نشون می ده !! )
دادا چی چی می گفتینس !!!


5- ربات ما وضعیت جالبی داشت !
باید فیلمو ببینین !
تست ها رو خوب و با سرعت مناسب رد کردیم و رکوردها همه رو خراب کردیم !
جالبه که بچه های ما بعد مسابقه به جای ناراحتی و غم و غصه , عین خیالشون هم نبود و رفتن با داور روبوسی و تشکر و کردن !!!!


4- سه تا از اعضای گروه ما شب اول سه پرس غذا خوردن !
بنده به شخصه از یه پرس نتونستم همشو بخورم !!


5- ترقه تو خوابگاه صدایی خوبی داره و به همه پیشنهاد میشه !!


6- من تازه فهمیدم سوغات اصفهان ترقه هستش و جالبه یه مدل ترقه ای دیدم که مشهد نمونشو ندیده بودم و فردا می خوام برم دنبالش و ببینم پیدا می کنم یا نه !!
اسمش رو هم بلد نیستم


7- تو قطار موقع اومدن یه آدم بیکار تا صبح بلوتوث می فرستاد که آخر هم نفهمیدم کی هستش و جالبه یکی از بچه ها سفارش چراغ قوه تو قطار گرفت ( اونم از رئیس قطار ) !!!!


8- یکی از بچه های ایرانویج برچسب حروف فارسی رو روی طلق بالای کیبورد لپتاپش چسبونده بود !
( تازه شیرینی و کله پاچه لپ تاپش رو هم نداد )


9- هناس و آرمین رو روز اول تو خوابگاه به فاصله یه دقیقه دیدم !
چون زیاد نمیشناختمشون دیدی از چهرشون نداشتم و زیاد باهاش در ارتباط نبودم چون بعدا هم زیاد ندیدمشون !!!
ولی بچه های خوبی بودن !


10- ما روز چهارشنبه رفتیم استخر که با یه پیرهن صورتی ( همون آهنگ پیرهن صورتی از احسان کارآموز ) مواجه شدیم و قبل اینکه ضایع بشیم رفتیم سالن مسابقات ! ( اونم با قیافه های ضایع !! )
در کل کسی رو ندیدم بتونه از استخرش استفاده کنه !!


14- اولین نفری رو که دیدم مهدی 20 و بیگ بنگ بودش و بعدش هم ساره !
ساره رو چون تاحالا ندیده بودم , دیدی ازش نداشتم و ... !!


12- دانشگاه صنعتی دانشگاه بزرگی بودش و کوه هم داخلش داشت ولی بیرون شهر و تو بیابونها بودش !!


14- ساره رو مونده بودیم چی صدا کنیم و به همون مهندس اکتفا کردیم !! ( اخرش هم فامیلشو نفهمیدم )
آخه محسن اومد گفت مهندس هم اون سمته و 5 دقیقه با خودم فکر می کردم مهندس کیه تا اینکه اومدم اون سمت !


15- بیگ بنگ و شیطونک از دفعه قبلی کوچیکتر شده بودن ولی در عوض مهدی جبران کرده و هیکلی تر شده بود !


16- مهدی 20 نمونه یه اصفهانی کامل هستش !
چون دقت کردم اکثر اصهفانی ها چهرشون تو مایه های مهدی 20 بودش !!
لهجه هم که دیگه قربونش برم عالی !!


17- خونه 480 متری مهدی 20 رو هم دیدم ( البته فقط حیاطش رو ) و عکسهاشو بعدا می ذارم !!
چون وسایلمون رو واسه چند ساعت اونجا گذاشتیم و یکم هم مهدی رو اذیت کردی موقع برگشت و همینجا ازش تشکر می کنم !!


18- تو زاینده رود توپ ریخته بود و هنوز علتشو نفهمیدم !


19- من اگه سه روز دیگه اصفهان بودم کاملا همه جاشو یاد می گرفتم !!!


20- تو خوابگاه بچه های خیلی کارها کردن که ....
از روشن کردن کولر گازی با باز کردن قاب روش و روشن کردن با دسته عینک تا قطع کردن کل سیم تلفن کابل داکت شده تو اتاق ( واسه شارژ رباتمون خوب سیم نداشتیم ) و روشن کردن بیزر با یه باتری و انداختن وسط سالن و بیدار کردن بقیه گروها اونم روز آخر و ساعت 4 و , استفاده از ام دی اف نور گیر سالن به عنوان زمین تست ( البته بعدش بقیه گروها هم اومدن ) و روشن کردن ترقه تو نصفه شب ( اونم چی ترقه هایی ) تا .....



21- ربات ما تو دو رشته شرکت کرد ( ربات یکی از بچه ها حاضر نشد و ربات ما رو برداشت و البته خودم هم کارت سرپرستشون رو گرفتم و رفتم تو زمین ) که خوب ربات ما واسه زمین اونها ساخته نشده بود و رکورد خوبی نتونست بزنه !!!
( البته یه حرکت نمادین آخر مسابقه اجرا کردم که حسابی ضایع شدم و یارو با حالتی اخمو و عصبانی ازم خواست برم اونور )


22- جناب اقای افشین ( همون کورش ) سنش خیلی کمتر از اون چیزی بودش که فکرشو می کردم !
بازم دمش گرم تو این سن خیلی چیزها بلده !
من همسن اون بودم آی سی دیجتال کار نکرده بودم !!!


23- ما که اخر نفهمیدیم فرشته خانم کی هستش ولی فهمیدیم مهدی 20 می خواد باهاش ازدواج کنه و از همینجا بهش تبریک می گیم !
ان شا ا.. به پای هم دغ مرگ شین !!


24- نمی دونم چرا بدون قرعه کشی ما رو جز تیم های اول انداختن !


25- سرتیفیکت من ناقصه اسمش و سرتیفیکیت یکی از اعضا هم نبودش !
نمی دونم باید چی کار کنم ؟؟


26- مسابقات جنگجو سبک وزن خیلی مسخره بودش !
انگار خودکشی می کردن !!


27- چند تا آدم شنگول ( همون کر کر خنده ) همگروهی و همراه ما بودن که نگو !
کلی می خندیدیم !


28- اَه اَه اَه اَه اَه ..... این چی خوشمزه هست !!!
اونهایی که قرار بود منظورمو گرفت ! ( مربوط به خوردن قهوه فوری فوق العاده تلخ )


29 - غذای سلف قابل قبول بودش و اولین بار بود میدیدمدانشگاه ماهی سوخاری کامل بده !!!


30- تو 33 پل می گشتیم با بچه ها ( زیاد بودیم ) که دیدم گروه ساره هم اونجاست و البته تو همون 33 پل یه دعوای درست و حسابی هم دیدم !! ( طوری که طرف به عنوان شاهد شماره چند تا از بچه های مارو گرفت )


31- مشکوک ترین فرد به نظر من محسن بودش ! تماس هاش با تلفن شبانه روزی بودش !!
البته بعد از ایشون مهدی 20 و فرشته خانوم !!


32- من تو ایستگاه قطار مشهد یکی از دوستان قدیمم رو دیدم !
البته اون منو شناخت !
کلاس اول و دوم ابتدایی با هم بودیم وجالبه من اصلا به هیچ عنوان هنوزم نفهمیم کی بودش !!! ( آی کیو در حد عروسی دریایی )


33- شیطونک سر صبح اومد یه درایور موتور ازم گرفت که با لباس زیر و شلوار ورزشی بودم و ... ( خوب عجله داشت دیگه ) و همینجا معذرت می خوام اونطوری اومدم از خوابگاه بیرون و فکر کنم الان درایور فوق دست مهدی 20 باشه !


34- یه 1500 تومان می خوام واسه ایرانویجی ها خرج کنم که خوب نمی دونم چرا جور نمیشه !


35- یک یارویی یه هارد ازم گرفت ( با اطلاعات و البته هزینه خرید هارد رو یه ماه قبل به حسابم ریخته بودم ) و فقط نفهمیدم هارد فوق سالم رسید دستش با نه !
اصلا تستش کرد ببینه سالمه یا نه ؟؟؟؟
امیدوارم بعضی اطلاعات ریخته شده رو نتونه پیدا کنه ! ( خوب آبروی من می ره )
باور کنین من بچه خوبیم و از این ور اونور خیلی اطلاعات دستم می رسه بدون اینکه وقت کنم ببینم چیا هستش !!!


36- اونجا ( منظور اصفهان است ) بود که فهمیدیم بعضی ها با آبجی کوچولوی من چت هم می کنن !
عجب گیری کردیم ها !
قبلا که با گوشی من میس بازی فقط می کردن !!!


37- امروز یکی از سوغات اصفهان ( همون ترقه ) رو تو کوه های کنار خونمون ترکوندم و خیلی حال کردم !
بعد از ظهری هم دوتاشو تو یه زمین خالی وسط شهر لای چند تا درخت گنده که پر از پرنده بودم انداختم و جمعیتی از پرنده بود که پرواز کرد !


38- نمیدونم چرا تو اصفهان من روزنامه خراسان نتونستم پیدا کنم !!!!


39- به اهمیت هنزفری بلوتوث تونستم روز مسابقه پی برم !
چون تماس هام هم زیاد بود و ...


40- حرف زیاده ولی چون 40 مقدسه تا این شماره پیش می رم !
بقیه اش رو بقیه بگن !!

[sararobo]

اين راننده هاي اصفهان واقعا باخودشون درگيرن !
ما تو دانشگاه سوار واحد شديم بريم سمت تالار اويني يكي از بچه ها با راننده درگير شد ! دو نفر ديگه به زور كشيدنش كنار ! همشم تقصير راننده بود !
اين جاذبه هاي توريستي همين جوري پيش بره به فرار هاي توريستي تبديل ميشه !

روز اخر علي قاطي كرده بود (اصفهاني و مشهدي رو ) يه اس ام اس هاي جالبي ميداد ! 2 ساعت بايد با دقت تمام ذل ميزدي به گوشي بعدش هم خندت ميگرفت ! فقط ادمو جلوي كسايي كه كنارت بودن ضايع ميكرد !!!

از همه جالب تر درخشش ربات هاي بچه راهنمايي هاي گرگان و تهران بودش ! با يه مدل كيت و مدار !!!!!!!!!!!!!!!!!!! تازه خرشونم خيلي ميرفت! نفهميدم گرگان و اصفهان چه ربطي به هم دارن ؟!

كلا اين مسابقه ي رعد كاپ اصفهان همش ...... بودش ! ما نه افتتاحيه اي ديديم ! نه قرعه كشي ! نه استخر ! تازه به خيلي ها هم همون كارت شركت در مسابقات رو هم ندادن !!!!!!!!!!!

پول اسكان رو گرفته بودن ولي روز اخر نمي ذاشتن تو خوابگاه بمونيم !

بهترين خاطرش ديدن بچه هاي ايران ويج بودش !
اولين نفر محسن رو ديدم ! بعداز اون علي رو و بچه هاي ديگه !!!!
داشتم با لپ تاب محسن كار ميكردم ديدم علي اس زد منم به محسن گفتم اونم رفت سراغش ! موقعي كه ديدمش ياد حرفايي كه تو فروم ميزنيم اوفتاده بودم خندم گرفته بود !
بچه هاي ديگه هم اومدن علي هم شروع كرد به معرفي كردن ! اينقد تند حرف ميزنه من كه نميفهميدم چي ميگه ! همش ميگفتم چي اونم مجبور بود دوباره بگه ! از سرو صورتش هم شيطوني ميباره !

اين علي اقا هم مارو جلوي بچه ها ضايع كرد !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

محسن هم كه خيلي گله !!!!! من كه خيلي بهش زحمت دادم ! شرمندش هستم و واقعا هم ازش ممنونم ! هرچي رو بدونه با كمال ميل در اختيار ميذاره تا هرجا هم بتونه كمك ميكنه ! اميدوارم باهاش بيشتر بتونم كار كنم !

اين نظري بود راجع به دو نفري كه باهاشون در ارتباط بودم !

علي جون بقيه ي جملتم كامل كن ( ساره رو چون تاحالا ندیده بودم , دیدی ازش نداشتم و ... !!) حالا كه ديدي چه جوري بودم !؟؟؟؟؟؟

من تا حالا اصفهان نرفته بودم ! ما تونستيم سي وسه پل و چهل ستون و ميدون امامش رو بريم ! قشنگ بود !
تو سي وسه پل بچه هاي ايران ويج يه هويي ديديم منم اولش متوجه نشدم ! يه كي از بچه ها گفت :اااااه رفيقاتون !
منم داشتم راني ميخوردم مونده بودم چي كار كنم ! يه عالمه هم بودن ! منم فقط با علي و محسن صحبت كردم ! اخه اونا هيچ كد.م جلو نيومدن !!!!!!!!!!! سي و سه پلم گذاشته بودن رو سرشون !

با بيگ بنگ و شيطونك اونجاا اشنا شدم ! قرار بود بريم مسابقه ي علي رو نگاه كنيم كه من رفتم تست ربات محسن رو ببينم نفهميدم اونا كجا رفتن !

[mahbooob]

بچه ها دقت کردین علی تریپ چقدر فوضوله!!!!!!!!!(انگار همه چیزو با ذره بین میبینه!)