۱۵-فروردین-۱۳۸۴, ۱۴:۵۳:۳۰
بخش اول-
جستارگشايي: پس از آن گرفتاري 16 ساعتي ما در فرودگاه بوريسپل اوكراين. اشكان خان از من خواستهبود تا مختصري بنويسم در مورد وراي آبهاي سياه.كشوري سبز و البته يخزده! :(
من اوكراين را در پاييز و زمستان فقط ديدهام ولي ميگويند بهار و تابستان دلافزايي دارد با شيشههاي آبجوي رهاشده در سر گذرها. البته در پاييز 2002 هم اوكراين همينطور بود. عصرگاه يك يكشنبه پاييزي بر سنگفرشهاي گريشتاتيك قدم ميزديم. بر سر هر خيابان در كنار تمامي سطلهاي زباله انبوه شيشههاي تيره آبجو خود را مينماياند. بر روي پلههاي كليه ادارات دولتي و حتي پلههاي بلند كليساي جامع از اين پايين تا آن بالا شيشههايي است كه خوردهاند و گذاشتهاند و نبردهاند.
و البته دختر و پسرهاي جوان مسابقه باشكوه بوسههاي بلند را به راه انداختهاند. اما همان خيابان در سرماي زمستان 2004 اصلا قابل مقايسه با آن وقت نيست. گرچه هنوز مردمش مينوشند ولي نه آبجوهاي كمغلظت (2 و 3 گريونايي*) كه بسيار مينوشند.چيزي ميخورند در حد همان الكلهاي سفيد خودمان با همان عطر و طعم و بو و البته به نام ودكا :?
مردم سرمست در روزهاي تعطيل و جشنهايي كه گهگاه به مناسبتهاي مختلف دست ميدهند. منتظر رشد روزافزون كشورشان هستند. رقيب و پسرخاله آنها لهستان به اتحاديه اروپا پيوستهاست و خالهزادههاي اوكرايني هم همه اين بداقبالي را از چشم عموزادههاي مسكويي ميدانند و بس.
ولي ما ايرانيان در اين بين چه ميكنيم. سيل دانشجويان ايراني اندكي پس از جدايي اوكراين از روسيه شتاب بيشتري گرفت. شايد در همان سال 76 به بعد بود. قبولي در كنكور دانشگاهها سخت و سختتر شدهبود. زيرا نظام جديد متوسطه ترتيب كار را به خوبي دادهبود و كنكور نشان داد كه اين نظام در ترك تحصيل دادن استاد است و در آموزش دادن كودكي بسيار كودن! :wink:
براي همين اوكراين دم دستتر بود و البته كلاس اسمش از باكو و دوشنبه و بخارا بالاتر و البته ايرانيها از مدتها پيش اودسا رفتهبودند و سنپترزبورگ را از مسير استانبول-اودسا بيشتر دوست ميداشتند تا سرزمينهاي يخزده روسي.
براي درس خواندن سرزمين سادهآي است فقط دو ترم بايد زباني بخواني كه در هيچ كجاي دنيا ارزش يك دهشاهي هم ندارد غير از روسيه و اوكراين و چند كشور دربدر ديگر. و اينقدر سخت است. كه نگو نپرس. شبهاي طولاني سيبري و پيرمردهايي كه با غلظت بالاي ودكا هوشياري خود را حفظ ميكردند دستورزباني را ساختهاند كه بايد بشيني و پايش شبانروز گريه كني تا اندكي درياب. همه صرف افعال سماعي است و همه بخشهاي جمله بر هم تاثير گذار. از اين سر ميز تا آن سر ميز هرچه بر روي يكديگر باشد مونث باشد مذكر باشد خنثي باشد بر روي هم اثر ميگذارد و يكباره ميبينيد كلمه تهران يا تخران به لفظ روسياش چيزي ميشود مثل تهراناسكايا
*: هر گريونا معادل 1750 ريال است.
جستارگشايي: پس از آن گرفتاري 16 ساعتي ما در فرودگاه بوريسپل اوكراين. اشكان خان از من خواستهبود تا مختصري بنويسم در مورد وراي آبهاي سياه.كشوري سبز و البته يخزده! :(
من اوكراين را در پاييز و زمستان فقط ديدهام ولي ميگويند بهار و تابستان دلافزايي دارد با شيشههاي آبجوي رهاشده در سر گذرها. البته در پاييز 2002 هم اوكراين همينطور بود. عصرگاه يك يكشنبه پاييزي بر سنگفرشهاي گريشتاتيك قدم ميزديم. بر سر هر خيابان در كنار تمامي سطلهاي زباله انبوه شيشههاي تيره آبجو خود را مينماياند. بر روي پلههاي كليه ادارات دولتي و حتي پلههاي بلند كليساي جامع از اين پايين تا آن بالا شيشههايي است كه خوردهاند و گذاشتهاند و نبردهاند.
و البته دختر و پسرهاي جوان مسابقه باشكوه بوسههاي بلند را به راه انداختهاند. اما همان خيابان در سرماي زمستان 2004 اصلا قابل مقايسه با آن وقت نيست. گرچه هنوز مردمش مينوشند ولي نه آبجوهاي كمغلظت (2 و 3 گريونايي*) كه بسيار مينوشند.چيزي ميخورند در حد همان الكلهاي سفيد خودمان با همان عطر و طعم و بو و البته به نام ودكا :?
مردم سرمست در روزهاي تعطيل و جشنهايي كه گهگاه به مناسبتهاي مختلف دست ميدهند. منتظر رشد روزافزون كشورشان هستند. رقيب و پسرخاله آنها لهستان به اتحاديه اروپا پيوستهاست و خالهزادههاي اوكرايني هم همه اين بداقبالي را از چشم عموزادههاي مسكويي ميدانند و بس.
ولي ما ايرانيان در اين بين چه ميكنيم. سيل دانشجويان ايراني اندكي پس از جدايي اوكراين از روسيه شتاب بيشتري گرفت. شايد در همان سال 76 به بعد بود. قبولي در كنكور دانشگاهها سخت و سختتر شدهبود. زيرا نظام جديد متوسطه ترتيب كار را به خوبي دادهبود و كنكور نشان داد كه اين نظام در ترك تحصيل دادن استاد است و در آموزش دادن كودكي بسيار كودن! :wink:
براي همين اوكراين دم دستتر بود و البته كلاس اسمش از باكو و دوشنبه و بخارا بالاتر و البته ايرانيها از مدتها پيش اودسا رفتهبودند و سنپترزبورگ را از مسير استانبول-اودسا بيشتر دوست ميداشتند تا سرزمينهاي يخزده روسي.
براي درس خواندن سرزمين سادهآي است فقط دو ترم بايد زباني بخواني كه در هيچ كجاي دنيا ارزش يك دهشاهي هم ندارد غير از روسيه و اوكراين و چند كشور دربدر ديگر. و اينقدر سخت است. كه نگو نپرس. شبهاي طولاني سيبري و پيرمردهايي كه با غلظت بالاي ودكا هوشياري خود را حفظ ميكردند دستورزباني را ساختهاند كه بايد بشيني و پايش شبانروز گريه كني تا اندكي درياب. همه صرف افعال سماعي است و همه بخشهاي جمله بر هم تاثير گذار. از اين سر ميز تا آن سر ميز هرچه بر روي يكديگر باشد مونث باشد مذكر باشد خنثي باشد بر روي هم اثر ميگذارد و يكباره ميبينيد كلمه تهران يا تخران به لفظ روسياش چيزي ميشود مثل تهراناسكايا
*: هر گريونا معادل 1750 ريال است.