۱۶-اردیبهشت-۱۳۸۴, ۰۸:۰۵:۰۶
مي بينم كه كسي حال اين كار هارو نداره :cry:
ولي من برعكس سرم درد مي كنه يه بار يكي از دوستان راهنماييم رو كه 9 سال بود نديده بودم بالا خره پيدا كردم هردومون اومده بوديم ولي اين قدر قيافه هامون تغيير پيدا كرده بود كه نه من اونو شناختم نه اون منو ديگه نااميد شده بودم كه يه نفر ديگه كه هردومون رو مي شناخت اومد و من فهميدم كسي كه نيم ساعته اون طرف ايستاده 9 سال پيش كنار من روي يه نيمكت ميشسته (آخي)
من هر سال عيد با دوستاي راهنمايي و دبيرستانم يه جايي وعده مي كنم و هم ديگه رو مي بينيم
حالا بي خيال اينها رو گفتم يكم انگيزه ايجاد كنم اينطوري كه همديگه رو نمي تونيم پيدا كنيم من فكر كنم همون روز شنبه كه اقا كيميا ميگه خوب باشه(آخه نظر ديگه اي نبود) ساعت رو هم فرض كنيد 12 اگه كسي خواست عوض كنه مكان رو هم اگه اشتباه نكنم يه مسجد بايد اونجا باشه كنار در ورودي اون مسجد
ولي من برعكس سرم درد مي كنه يه بار يكي از دوستان راهنماييم رو كه 9 سال بود نديده بودم بالا خره پيدا كردم هردومون اومده بوديم ولي اين قدر قيافه هامون تغيير پيدا كرده بود كه نه من اونو شناختم نه اون منو ديگه نااميد شده بودم كه يه نفر ديگه كه هردومون رو مي شناخت اومد و من فهميدم كسي كه نيم ساعته اون طرف ايستاده 9 سال پيش كنار من روي يه نيمكت ميشسته (آخي)
من هر سال عيد با دوستاي راهنمايي و دبيرستانم يه جايي وعده مي كنم و هم ديگه رو مي بينيم
حالا بي خيال اينها رو گفتم يكم انگيزه ايجاد كنم اينطوري كه همديگه رو نمي تونيم پيدا كنيم من فكر كنم همون روز شنبه كه اقا كيميا ميگه خوب باشه(آخه نظر ديگه اي نبود) ساعت رو هم فرض كنيد 12 اگه كسي خواست عوض كنه مكان رو هم اگه اشتباه نكنم يه مسجد بايد اونجا باشه كنار در ورودي اون مسجد
نقل قول: مگه شما كتابين !!من چشمامو مي بندم بيا :wink: