Mamad2003 نوشته است:اينطوري كه شما گفتي چنين برداشت ميشه كرد كه فقط پسرها عاشق ميشن و دختر ها نمي شن
بله ، دقیقا منظور من هم همین بود. دختر ها عاشق نمیشن. البته درصد بسیار کمی از اونها هستن که قدرت عاشق شدن رو دارن ولی این فقط درصد کمی از اونهاست.
شما اگه بری از دختر های اطرافت (اگه روت می شه !!!) تعریف عشق رو بخوای چیز هایی میگن که خندت می گیره .
اما این رو هم انکار نکنم که اگر عاشق بشن مجنون و فرهاد و ... رو میزارن توی جیب
البته شما هم درست می گین ، اگر دختر ها هم با حد اکثر توانشون کسی رو دوست داشته باشن ( که البته این حد اکثر به عشق پسر ها نمی رسه ) ، هرکی این ها رو ببینه فکر می کنه که از اینها عاشق تر وجود نداره ....که البته این برای ما ای که عاشق می شیم خیلی عالیه
Mamad2003 نوشته است:به نظر من به تعداد دختر ... همون تعداد هم پسر ... وجود دارد ! قانوني در اقتصاد و جامعه شناسي ميگه : تعداد عرضه كالا در جامعه با تقاضا براي اون كالا برابره ! پس به نظر من هر دو به يك مقدار در اين زمينه شريك هستند !
نه ، یه پسر منحرف حتی یک دختر سالم رو نمی تونه منحرف کنه ولی یه دختر منحرف یک پسر سالم رو می تونه منحرف کنه چه برسه به کسایی که منحرف هستن
پس عرضه او تقاضا برابر نیستن ...
Mamad2003 نوشته است:حرف من كلي بود و من اسم شخصي رو در اون حرف نياوردم . به نظر من نظر دادن در رابطه دخترها و بطور كل هر چيزي يه ديد كلي در اون رابطه ميخواد . معمولا در جوامع ديدها بد شكل گيري ميشن و ديد منفي بر پايه همون ديد غلط جامعه شكل ميگيره !
من هم از طرف اون کل این جواب رو دادم.
تازه ما داریم بحث می کنیم تا این دید کلی رو بدست بیاریم . همیشه و هر جایی شنیدین که وشورت باعث می شه دید آدم عوض بشه و نادرست ها رو به درست تبدیل می کنه.
Mamad2003 نوشته است:مثال نقض : پس اخبار يه عده وحشي اسيد پاش در ايران كه جريان همه اونها دختره راضي نيست اما آقا قلدر هست و مثلا خيلي حاليش ميشه و راضيه چيه ؟؟ به چه حقي همچين فردي به خودش اجازه ميده جاي فرد ديگري تصميم بگيره ؟؟
من نمی دونم شما آخرین بار که ایران بودی کی بوده ولی این اسید پاشی مال زمان رضا شاه بود ... الان از این خبر ها نیست ...
Mamad2003 نوشته است:نكته بعدي اينكه تا شما در اولين بار با يك فرد آشنا ميشيد و حالا بهش علاقمند ميشيد بايد اون رو قبضه كنيد و فكر كنيد كه اين انتخاب اول و آخر شماست ؟؟
این آشنایی اسمش عشق نیست. فقط یه احساس زود گذره ...
توی یه کتاب چیز جالبی نوشته بود در مورد عشق که براتون می نویسمش ( نتونستم عین جمله رو پیداکنم ، فقط مفهومش رو میگم )
برای هر انسان در جهان یک بخش کامل کننده وجود داره که این بخش یه روزی به آدم می رسه ، فقط این بخشه که میتونه عشق رو ایجاد کنه و وقتی که این دو به هم رسیدن و همدیگه رو دیداً عشق ایجاد می شه ...
این تو زندگی هر کسی هست ولی خیلی ها قبل از ملاقات با این بخش کاری کردن که راه برگشت وجود نداره ... این کار به بخش دیگه ی خودشون هم صدمه می زنه ...
خوب این آقا این بخش رو توی چت روم پیدا کرده ، من فرضی توی خیابون و ...
Mamad2003 نوشته است:من از همين احساس مالكيت دو طرفين به همديگه نفرت دارم كه هميشه از همون روز هاي اول قوت ميگيره
حرف خیلی قشنگی زدی ...
حتی اگر عاشق کسی باشی نباید احساس مالکیت داشته باشی چون هر انسان توی زندگیش حق انتخواب داره ...
Mamad2003 نوشته است:به نظر من اگر عاشق هم شدي احساس مالكيت رو بزار كنار و به عشقت قدرت مانور بده تا نشون بده كه واقعا عشق تو هست و بهت هيچ خيانتي نميكنه نه اينكه از روز اول قبضه اش كني و مالكيتش رو در دست بگيري و با غيرت كشي و مسخره بازي زندگي ات رو سياه و تباه كني !! كسي كه عابده هم در كوه و غار عابده هم در شهر !! شرط عاشقي هم همينه !
اشک من رو در آوردی !!!
خیلی قشنگ نوشتی ...
Mamad2003 نوشته است:توي ايران و كشورهايي با جوامعي مشابه مثل هند علت خيابوني بودن و بدكاره دختر تفسير ميشه (!!!!!! ) كه رفته با كس ديگري و خيانت كرده و ........اما از نظر يك فرد دانا و روشنفكر علت اين بوده كه انتخاب اول مناسب نبوده و فرد سعي ميكنه انتخاب بعدي رو درست تر و با دقت بيشتري بكنه . دقيقا مثل اينه كه شما 4 5 تا ميوه فروشي رو ميري تا ميوه دلخواه رو توي يكيشون بخري !
ما انسان هستيم و قدرت انتخاب داريم ثانيا مالك ديگران نيستيم و در مقابل انتخاب ديگران هم مسول نيستيم . هيچ كدوم از ماها هيچ وقت به چيزي كه بهش علاقه نداريم نزديك نميشيم و صد البته اين قدرت رو داريم كه انتخاب مجدد اشتباهات گذشته خودمون رو جبران كنيم
فکر کنم اگه این رو با "بخش دیگر" توجیه کنیم جالب بشه :
خداوند که بهتر هر کدوم از ما ، میشناسمون برای هر کدوم از ما انتخواب کرده و این بهترین انتخواب ممکنه پس یکم صبر تا بخش دیگه ی هر آدم بش برسه بد نیست.
Mamad2003 نوشته است:من در تعجب هستم كه شما چطور از رابطه جنسي به عنوان يك مسله كثيف نام ميبريد !
من اینرو در جواب اون آقا گفتم که به من نوعی گفته بود که دختر رو فقط به خاطر مسائل جنسی می خوام.
مسائل جنسی مثل یه زبون برنامه نویسیه : هم میشه ویروس نوشت و هم آنتی ویروس
در عین حال که یه نیروی فوق العادست برای هر انسان می تونه مخرب جامعه هم باشه ...
من هنوز این رو فراموش نکردم که اگر این قدرت نبو من و شما الان نمیتونستیم در این باره بحث کنیم
Mamad2003 نوشته است:در آخر بايد بگم تعريفي كه از عشق نوشتيد جالب و خواندني بود
این تشکر رو باید از آقای "پائولو کوئلیو" داشته باشیم.