دوستان عزيز! من دارم يه مقاله توپ ترجمه ميكنم براي اين ايران ويج نازنازي :wink: يه لغت مسخره دارم كه خيلي هم استعمال داره و اون در ارتباط بين يك كامپيوتر با يك وسيله ديگر است. اين اصطلاح انگليسي Handshaking نام دارد. براي وقتي بكار ميرود كه گيرنده مشغول پروسس اطلاعات دريافتي قبلي است. از اينرو فرستنده بقيه اطلاعات را ارسال نميكند مادام كه گيرنده پروسس قبليها را به پايان نبردهاست.
من الان دارم اصطلاح دستدهي را بجاش بكار ميبرم كه جدا مسخرهاس :evil: يكي بهم بگه چي بجاش بكار ببرم؟ :oops: :oops: :oops: :cry: :cry: :cry: :cry:
اگه بخوای کلمه به کلمه ترجمه کنی همون درسته ولی خوب مسخرست
به جاش از تبادل استفاده کنی بهتره توی فرهنگ کامپيوتر هم اينجوری ترجمه شده
method of connecting two computers or the coordination of data transfer between them (Computers)
معني لغتيش يعني دست دادن و تبادل نظر و گفتگو ... بنظر من شما همون هندشك بزار و معنيش رو بنويس(بصورت توضيحات)
Handshaking رو ترجمه نكن اون وقت ميشه مثل اسم كتاب "سامانه پايانه رايانه" كلي طول كشيد تا فهميدم سامانه يعني چي (يا تلنگر مضاعف= ِDouble click) .
البته تبادل هم كلمه درستي نيست چون Handshaking پروتكلي است براي تبادل نه خود تبادل.
Handshaking يه متوده كه معادل فارسي هم نداره راحت اول كلمه رو توضيح بده بعد از خودش استفاده كن.
راستش واژه سازي نه كار منه نه كار كسي غير فرهنگستان زبان و ادب پارسي(فعلا مثل شوراي عالي!!! انفورماتيك تو خوابه) ولي واژه تلنگر رو اولين بار كه ديدم خيلي خوشم آمد چون هم ايرانيه ، هم كوتاهه ، هم كاملا معني رو ميرسونه .
Click=تلنگر.
ولي تلنگر مضاعف خيلي بي معنيه ، من مطمين هستم اگه كمي اين فرهنگستان فعال بشه ميتونه واژهاي زيبايي براي اينها پيدا كنه (واژه رايانه چقدر قشنگ و كوتاه هست- وجالبه داره كم كم جاشو هم پيدا ميكنه)
ashkan نوشته است:راستش واژه سازي نه كار منه نه كار كسي غير فرهنگستان زبان و ادب پارسي(فعلا مثل شوراي عالي!!! انفورماتيك تو خوابه)
ديروز از خوندن نوشتههاي بچهها خيلي لذت بردم. هنوز ملت ما رو تحويل ميگيرند؟! :wink: خلاصه خيلي خوشمان شد براي همين امروز پست زدم. غير از ترجمهاي كه دارم انجام ميدم و شايد فصل اول رو در اين روزها بزنم تو سايت واژهسازي مبحثي بود كه دلم ميخواست اينجا مطرح بشه. ما يه اشكالي تو فارسي دارم و اون اينكه فكر ميكنيم معني يا واژهاي كه براي يك لغت انگليسي بكار ميبريم بايد با اون اصطلاح انگليسي كاملا وفق بدهد. مثلا همين عبارت Handshaking را در نظر بگيريد! سازنده اين عبارت فرهنگستان كذا و كذا نيست. در كشورهاي پيشرفته اين انجمنهاي تخصصياند كه وظيفه استاندارد كردن واژهها را انجام ميدهند. و مطمينا شوراي عالي انفورماتيك هم جز نوشتن فرمت عضويت و تعهدات افراد در ISPهاي وظيفهاي براي خود در نظر ندارد. فرمت اين فرمهاي عضويت مثل برگههاي سازمان گزينش ميماند :cry:
خلاصه اينكه اگر فكر كنيم كه فلان معني و فلان معني به آن نميخورد عملا خود را و زبان خود را به مسخره گرفتهايم. مثلا اصطلاح پروتكل كه يكي از دوستان عزيز بكار بردهاست. اينقدر بين برادران مصطلح شدهاست كه من يك روزي فكر ميكردم كه پروتكل يه چيزي است مثل كارت گرافيكي !
لطفا اين مطلب رو جدي بگيريد و از واژهسازي نترسيد. البته يك اشكالي به واژهسازي وارد هست و اون اينكه ما به هرجهت تابع آنهايي هستيم كه واژه اوليه را ساختهاند و اين واژهسازي ممكن است فاصله زياد ما را زيادتر و زيادتر بكند. ولي اگر به آرمان ايرانويج اعتقاد قلبي داريم وميتوانيم بر اين باور باشيم كه اين كاري است شدني. آنوقت ميبينيد كه اي دل غافل چقدر فاصلهمان با كشورهاي پيشرفته كم شدهاست!؟ :wink: :wink:
راستي اشكان خان از علي آقا 110 چه خبر؟! فكر كنم يه عالمه از دست بدقولي همه ما كفري باشه :cry: آقا يه سوراخ پيدا كنيد كه من يكي دربرم
ممنونم گسترش جان ، واژه بنظر من ميتونه حتي در ظاهر بي معني جلوه كنه ، حتما دليل نداره يه واژه ساخته شده ريشه يابي بشه و بگن به موضوع ربط داره (البته اگه با ربط باشه بهتره) ، مثلا اولي هواپيماربايي كه انجام شد يه روزنامه براي هواپيما دزدها واژه هايجك HiJack رو ساخت(كه اصلا معني نداشت و بي معني بود) ولي بعداز مدتي اصلا ديگه به هوايما دزد ميگن هايجك .
يا مثلا همين واژه دودره كي ميدونه معني داره يا نه يا اصلا معنيش به لفظي كه استفاده ميشه ميخوره يا نه .(دودره در اصطلاح به كسي كه از زير كار در ميره و يا چيزي رو يواشكي براي خودش برميداره ميگن)
فرهنگستانيها بنظر من به قابليت زبان پارسي ايمان ندارن و يا ميترسن(بخاطر شرايط سني اونها هم ميتونه باشه :wink: ) از اينكه فارسي تغيير كنه.
مثلا خيليها از اينكه خط نوشتاري فارسي تغيير كنه وحشت دارند ولي اگه اين اتفاق نيفته بدونيد فارسي ميميره(البته سايتدارها و وبلاگدارها در اين راه (زنده نگهداشتن زبان پارسي)خدمات بزرگي انجام دادن بدون اينكه بدونن) .
مثلا ميشه بجاي همين واژه Handshaking مثلا گفت : گفتمان .
و فرض رو بر اين گذاشت دقيقا اين دوتا يك معني ميدن .(بعد از 2 سال ميبيني ديگه نميشه معنيي بهتر از گفتمان براي اون كلمه پيدا كرد)
و از طرفي خود اين خارجي ها بعضي مواقع براي يه سيستم واژه ندارن و يك جمله رو مخفف ميكنن و ميگن مثل همين ISP و ASP و ...
ماها خيلي خيلي توي يه چيزهاي ساده سخت گيري ميكنيم(ولي بازم ميگم واژه سازي رو فقط بايد بخشهاي تخصصي انجام بدن)
اون کلمه ای که گفته بودید(Handshake) رو باید همون دست دهی معنی کنید.
توی کتاب دستگاه جانبی هم به همین مفهوم ترجمه شده
به نظرمن ازهمون کلمهHandshakingاستفاده کن.چون بعضی کلمات تخصصی حوزهITرو معنی کنی مفهوم خودش رو از دست میده.