(۱۴-آبان-۱۳۸۸, ۰۲:۳۰:۱۷)maxn@morteza نوشته است: [size=large]حذف مسابقه مینیاب دستی خوارزمی در دومین دوره
اقا نپرسین چه اوزای بود
پیست : جنس سیمان (مشابح صحرای ایران !!!! ) دارای نویز (احتمالن میخو پیچ جا مونده بود موقع ساختن پیست !!!!
مین : کاسه استیل !!!! (قوانیین =مینها از گوطی کنسرو استفاده شدن )
قظاوت : صفر (دکتر گاوداری فکر کنم بود داورش )
نحوه امتیاز دهی : دوز زدن پیست برای رباط بدونه فلز یاب و امتتیاز + و راهیابی به فینال ( رباطای که اتیش میگرفتن هم امتیاز ویژه داشتن میرفتن به فیتال !!!! )
نویز =انقدر ارف روشن و در حال تست بود که رباط بیچاره ما نتونست ارتباط برقرار کنه حتی یکم راه بره و نتیجه حذف شدن ما
بعضی تیما حق داشتن دوبار رکورد گیری کنن !!!!! ولی ما نه نظر شما چیه !!!!
تیم ام ار ال بالای 20 میلیون خرج کرده بود و رباط عالی هم داشت ولی حذف شد !!!
نحوه پاسوخ گوی به اعتراضات : به ما ربطی نداره !!!!
یه قانون جدید : همه قوانیین هنگام مسابقه قابل تغیر به دلخاه بعضی می باشد !!!
اسکان و غذا : هر شبی 15 هزار تومان برای دانشجو ها و کسی که مثل ما آزاد شرکت کرده بودن .
موقیت : وسط بیابونهای کرج : یکی از بچه ها مریض شده بود 2 روز رفیتیم اوژانسش گفتن فردا دکتر میاد !!!! 20 تومان تا داخل شهر کیاره آژانسش بود فقط !!!!
خدمات : یه اینترنت کتاب خانه داشت سرعت دانلود 2 کیلو بایت ...!!!
و ......
در آخرم با اعتراض 90% مسابقه حذف شد و موند تا دوباره 1 ماه دیگه برگزار بشه !!!!!!
راستی از ادب داورش بگم
اعضای تیم ام ار ال رفته بودن به نشانه اعتراض نشسته بیودن وست پیست داور برگشت گفت شما (***) فقظ بلدین مارو زیر سوال ببیریین بقیشم خودتون میدونید یقه گیریو .....
سلام آقا اجازه بدين ادامشو خودم بگم
من:آقاي داور سه تا آر اف با فركانس مشابه تو سالون روشنن يكيشم مال منه حداقل چند دقيقه اجازه بدين پورتمو عوض كنم
داور:ميرفتي يه چيز گرون ميخريدي تا برات مشكل ايجاد نكنه
من: داور محترم اين مسابقه بيشتر علميه نه امكانات
داور: تو به چه حقي اومدي اعتراض كني -برام اين چيزارو ياد ميدي برو بيرون
اعتراض و اصلاحات نوشتم و به كميته داوري مسابقه دادم
داور:برو فردا نتيجشو ميگم
رفتم پيش داور
من:سلام آقاي داور نتيجه چي شد
داور:خيلي مفيد بود بايگانيش كرديم انشاا... سال آينده اين اصلاحات رو انجام ميديم واقعا حرفهاي با ارشي نوشته بودي
من:آخه آقاي داور
داور:پسرم برو مزاحم كارم نشو
------------
دوربين رو كه قبل از مسابقم داشتم نصب ميكردم سه چهار تا داور اومدن جلو با گستاخي فراوان بهم گفتن كه حذفم ميكنن حواستمو جمع كنم فكر كردن دارم از ميدون عكس ميگيرم راستش دوربين به سقف نگاه ميكرد
آقا چي چي رو حذفم ميكني قبل از مسابقم فقط پنج دقيقه تايم ميدي براي ستاپ و نصب اين چه وضعشه
---------
شب دلتنگ بودم رفتم قدم بزنم
بوته ها تكون خوردن
بدجوري ترسيده بودم
از لاي بوته ها عوضه اينكه آهو يا حيون وحشي در بياد آدم درميومد يكي نه دو تا
--------------
در استخر تا 3 شب باز بود كسي هم اونجا نبود حداقل نگهباني -چيزي
-------------
شب اول همه خواب بوديم
من كه از خستگي خيلي زياد غش كرده بودم
شب متوجه شدم كسي داره از رو پام رد ميشه
زودي از خواب بيدار شدم ديدم گربست و با يه لگد انداختمش بيرون
-----------
جاتون خالي بود تا 2 شب تو سالن چايي داشتيم كه بخوريم
-------
شب دوم يه رتيل گرفتم همه تشويقم كردن
-------
چند تا از بچه هاي تيم يزد داشتن تو حياط ترياك ميكشيدن
فقط كم مونده بود .......
--------
بوي سيگار تو سالون پيچيده بود و بيشتر از اون بوي ترياك(مواد مخدر خطرناك "نكته آموزنده:)
------------
شب سوم داور اومد اتاقمون
خيلي از وضعيتي كه پيش اومده بود شرمنده بود
رفتم ميني رو كه كاسه استيل بود براش آوردم گفتم اين همون قوطي كنسروه كه قرار بود مين باشه بهش نشون دادم
بيچاره رنگش پريده بود ميگفت تو رو خدا نبريد اونو
چند ساعتي باهاش گپ زديم خيلي با حال بود
فقط هرچي بود داور نبود
------------------------
اوني كه مينهاي دستي رو با بي سيم به همه اعلام ميكرد
نميدونست رباتي كه تو ميدونه كاربردش چي هست
----------
از داور پرسيدم چرا اندازه ميدون مسابقه اينقدر كوچيكه
گفت: پسر آخه جاي كافي نداشتيم به هر حال بيخيال
-----------------
براي گرفتن كارت شناسايي مسابقه نيازي به سرپرست نبود چون به هر كس و ناكسي بدون اينكه بشناسن كارت تيمها رو ميدادن خوب شد زودتر اقدام كردم در مورد لوح حضور هم همينطور
----------
خانم دكتر در مراسم اختتاميه تهديد كرد كه, تشويق زياد موجب حذف شدن تيمي ميشه كه مقام آورده
تو مراسم اختتاميه وقتي برنده هارو اعلام ميكردن هركس تيم خودشو تشويق ميكرد
جالب بود
---------
تو مسابقه همه روز آخر حال و هواي عشق و عاشقي و نگراني از جدايي تو سرشون بود
واقعا كه
---------
ميخواستي بري با خانوم داور در مورد مسابقه صحبت كني زود عاشقت ميشد!!!!!!!!....
---------
تو غذا خوري هي نگران از اين بوديم كه نكنه قاشق كم بياد و مجبور بشيم غذامون و با چنگال بخوريم
جالب تر از همه پوله غذا رو نقدي ميدادي و هيچ آبي براي شستن دست اون اطراف نبود
------
برگه ي ورودي رو كه روز اول پر ميكردي تا مشخصات اعضا و وسايلي رو كه آورده بودي رو بنويسي هيچ ارزشي نداشت
يادمه يكي از بچه ها تعداد دوربين رو 100تا نوشت حتي يارو به كاغذ نگاه نكرد!!!
-----------------
صبحانه از ساعت 6.30 تا 8 بود
قسمت نشد صبحونه اونجا رو بخوريم
يه فروشگاه داشت كه هيچ نوع نوني براي خوردن نداشت
من اون سه روز صبحونه شير-پنير و عسل خوردم
راستش پنير و عسل بدون نون خيلي ميچسبه
------------
هر روز داورها يه لباس ميپوشيدن دقيقا داور روز اول طوري گريم كرده بود كه
روز دوم واقعا نشناختمش!!!!!
-----
حيف نتونستم مرتضي رو ببينم
تريپ گفت اومده مسابقات
------------------------------
روز اول تو سالن مسابقه ميكروماوس نوشته بودن عكسبرداري و فيلمبرداري ممنوع
روز سوم هم نوشتن عكس برداري با فلش ممنوع!
---------------------------
از افتتاحيه خبري نبود
روز آخر كه خواستم يه پوستر يادگاري با خودم بيارم شركت
مسئولين كم مونده بود سرمو قطع كنن!!!!!
-----------
سه تا سيستم واسه اينترنت بود كه هر سه تاي اونا دايال آپ بود
-----------
انصافا نور سالن مسابقه عالييييييي بود
از اين بابت خيلي راضي بودم
----------------
روز اول 3 , 4 ساعتي اطراف رو گشتم تا ديگه مسيرم رو گم نكنم
-------------
از آزادي تا محل برگزاري مسابقه هفت هزارتومان ميگرفتن
-----------
دستشويي مسجد روز اول و دوم هيچ نوع صابوني براي شستن دست نداشت
---------
هركي كه دلش ميخواست وارد اتاقت ميشد و از حموم و دستشوييت استفاده ميكرد
---------
وقتي تو سالن غذا خوري برنج تموم ميشد بجاش خيارشور و سس مايونز بهت ميدادن
-------------
بازم هست
سالن برگزاري رباتهاي امدادگر سالن نبود سيرك بود فكر كنم تا حالا چادر سيرك رو ديده باشين
دماي اونجا واقعا سرد بود
كسي دليلي براي تماشا به مسابقه امدادگر نداشت چون همه ميترسيدن سرما بخورن مخصوصا يه صداي دلخراشي تو سالن پخش ميشد كه همش ميگفت: كمك كمك(صداي مصدومين كه ربات بايد اونارو شناسايي كنه)
--------------
پول خوابگاه ازمون نگرفتن!!
---------
از شهر خيلي فاصله داشتيم "هر درختي كه بگي داشت"
با درختهايي كه داشت و مخصوصا كه هر شب بارون ميباريد بيشتر شبيه به شمال بود
-------
پارسال هم وضعيت به اين شكل بود
بدتر هم شده بود
-----------
كلمه روباتيك خوارزمي رو با صد تا تريلر هم نميشه كشيد
نميدونم چرا وضعيت اين دوره هم مثل دوره قبلي بود!!!
ادامه دارد............